فرهنگ و هنر جزئی جدایی ناپذیر از زندگیه
فرهنگ و هنر جزئی جدایی ناپذیر از زندگیه | دنیا پر هست از آثار باورنکردنی و میراث فرهنگی غنی ( هنر ) .
و وقتی به اونها دسترسی داشته باشیم، ذوق می کنیم. عاشق اونها میشیم. اما بیشتر اوقات، جمعیت دنیا دارن بدون دسترسی واقعی به هنرها و فرهنگ زندگی میکنن.
اینها چه ارتباطاتی دارند زمانیکه شروع میکنیم به اکتشاف میراث مون، و مکان های زیبا و هنر در این جهان؟
قبل از اینکه در این ارائه کارمون رو شروع کنیم، میخوام فقط به چند نکته ساده توجه کنید. نخست، من در فرهنگ یا هنر متخصص نیستم. من اشتباهی وارد این کار شدم، ولی عاشق اش هستم. دوم اینکه، همه چیزهایی که بهتون نشون میدم به موزه ها، آرشیوها و موسسات بزرگی تعلق دارند، که باهاشون همکاری میکنیم هیچ کدوم از اینها به گوگل تعلق ندارن. و بالاخره، چیزی که پشت سر من می بینید همین حالا در گوشی همراه و لپتاپ های شما قابل دسترسی هست. این پلتفرم حاضر ماست، جایی که میتونید اکتشاف کنین در هزاران موزه و اشیاء فقط با سرانگشت هاتون، با جزئیاتی به دشت پرکیفیت. شگفت انگیزی اون، در گوناگونی محتواست. اگر فقط نقاشی های اروپایی داشتیم، اگر فقط هنر مدرن داشتیم، فکر میکنم کمی خسته کننده بود. برای مثال، در این ماه، ما کانال «تاریخ سیاه» رو راه انداختیم با ۸۲ نمایش راهنمایی، که در مورد هنرها و فرهنگ در اون اجتماع صحبت میکرد. ما همچنین چند اثر شگفت انگیز هم از ژاپن داریم، که حول موضوع صنایع دستی هست، با نام «ساخت ژاپن.» و یکی از نمایشگاه های مورد علاقه من، که در واقع ایده اصلی سخنرانی منه، — من انتظار نداشتم که یک طرفدار عروسک های ژاپنی بشم. اما شدم، به لطف این نمایشگاه، که واقعا به من در مورد استادگری در پشت روحِ یک عروسک ژاپنی آموزش داد. باور کنید، این خیلی هیجان انگیزه. در این مورد بهتون قول میدم. حالا، سریع تر پیش بریم. یکی از چیزهایی که میخواستم در این پلتفرم به نمایش بذارم، که می تونید همین حالا با کودکان و دوستان تون در میان بذارین، اینکه همچنین می تونید مجازی به همه این موسسات شگفت انگیز سفر کنید. یکی از ایده های اخیر ما در مورد موزه «گوگنهایم» در نیویورک بود، جایی که می تونید این احساس رو بچشید که اونجا بودن چطوره. می تونید به طبقه همکف برید و معلومه که، بیشتر شما، فکر کنم، اونجا بودین. و می تونید ببینید که عجب شاهکار معماری هست. اما این دسترسی رو برای بچه هایی که در بمبئی هستند تصور کنید که مشغول تحصیل معماری هستن، که هنوز فرصتی برای رفتن به «گوگنهایم» نداشته اند. می تونید به راحتی به اشیاء در «موزه گوگنهایم» نگاه کنین، می تونید به راحتی برین به اونجا و آزادانه به جاهای دیگر. اینجا کلی اطلاعات هست.
فرهنگ و هنر جزئی جدایی ناپذیر از زندگیه
اما این مقصود سخنرانی امروز من نیستش. این همین حالا وجود داره. چیزی که ما الان داریم، بلوکهای ساختمانی هستند برای آینده ای مهیج، زمانی که بحث فرهنگ و هنر میشه و دسترسی به فرهنگ و هنر. پس من امروز روی صحنه همراه هستم با دوست خوب و هنرمند آزادکارم در دفترمان در پاریس، «سیریل دیان»، کسی که پرفسور طراحی تعاملی هست در دانشگاه ECAL «لوزان» سوئیس. چیزی که «سیریل» و تیمِ مهندسان ما مشغول به انجامش بوده سعی در یافتن این ارتباطات و مجسم ساختن بعضی از اونها بود. پس حالا میخوام بسیار سریع حرف بزنم. این شیئی که می بینید پشت من — اوه، فقط برای توضیحات: همیشه، دیدن اشیاء واقعی بهتر هستش. اگر کسانی فکر می کنن من سعی دارم چیزی واقعی رو کپی کنم. پس، ادامه می دیم. این اثر که پشت سرم می بینید «ونوسِ» «برخات رم» هست. این یکی از قدیمی ترین اشیاء هنری در دنیاست، که در ارتفاعات جولان کشف شده حدود 233,000 سال قبل، و در حال حاضر در موزه اسرائل در اورشلیم نگهداری میشه. این همچنین قدیمی ترین اثر تاریخی پلتفرم ما هم هست. حالا بذارید زوم کنیم. از این یک اثر شروع می کنیم. چی میشه اگه کوچک نمایی کنم و در واقع سعی می کردیم که مهبانگ فرهنگی خودمون رو تجربه کنیم؟ ممکن بود چگونه باشه؟ این چیزی است که ما باهاش به شکل روزانه در «موسسه فرهنگ» مواجه ایم — بیش از شش میلیون اثر فرهنگی به ما امانت داده شده توسط سازمانها، تا در واقع این ارتباطات رو بسازیم. می توانید در زمان سفر کنید، می توانید در مورد جامعه از طریق این ها بیشتر درک پیدا کنید. می توانید از دورنمای سیارهِ خودمان به این نگاه کنید، و سعی کنید ببینید بدون مرزها چگونه میتوانست باشد، اگر فقط هنر و فرهنگ رو سازماندهی میکردیم. همچنین می توانیم این رو با معیار زمان رسمش کنیم که پیداست، برای خورهِ اطلاعاتیِ درون من، خیلی جذاب هست. می توانید ساعت ها به نگاه کردن به هر ده سال بگذرانید و کسانی که در آن دهه و در آن سالها بوده اند برای هنر، تاریخ و فرهنگها. ما عاشق این میشویم که ساعتها وقت بذاریم برای هر دهه، اما همین الان، وقتش رو نداریم. پس می تونید برید سراغ گوشی تون و در واقع خودتان این کارو بکنید. (تشویق تماشاگران) اما اگر براتون مشکلی نیست می تونید تشویق رو نگه دارین برای بعد نمی خوام وقت کم بیارم، چون میخوام کلی چیزهای جالب نشون بدم. پس، خیلی سریع: می تونید از اینجا به ایده خیلی جذاب دیگری حرکت کنید، فراتر از تصاویر زیبا، فراتر از دست ساخته های عالی. مقصود چی هست، چه استفاده ای داره؟ این ایده بعدی هست از بحثهایی که با موزه دارها در موزه ها باهاشون انجام دادیم، کسانی که، در ضمن، من عاشق اونهام. چون اونها تمام عمرشون رو وقف تعریف کردن این قصه ها میکنن. یکی از موزه دارها بهم گفت، “«آمیت»، چطور میشد اگر می تونستی یک جدول موزه داری مجازی خلق کنی که همه این شش میلیون اثر در شیوه ای برای ما نمایش داده بشن که به ارتباط بین اونها هم نگاه کنیم؟” می تونید کلی زمان صرف کنین، باور کنین، برای تماشای اثرهای هنری متفاوت تا بفهمید که مال کجا هستن. این یه تجربه «ماتریکسی» خوبه. (خنده تماشاگران) بازم ادامه میدم، بیایید «وینسنت ونگوک» رو رو با شهرت جهانیش در نظر بگیریم، که به خوبی در این پلتفرم هنرش به نمایش در اومده. به لطف تنوعِ سازمانهایی که داریم، ما بیش از ۲۱۱ اثر هنری شگفت انگیز با کیفیت بالا از این هنرمند داریم، که حالا در نمایی زیبا سازماندهی شده اند. و هرچه پیش می رود، و «سیریل» بیشتر عمیق میشود، می توانید تمام سلف پرتره ها رو ببینید، میتونید بازم زندگی ببینید. اما میخواستم یک مثال سریع رو پررنگ تر کنم، که خیلی به هنگام هست: “اتاق خواب.” این اثری هنری است که سه نسخه ازش موجوده — یکی در موزه «ونگوک» در آمستردام هلند، یکی در «اورسی» در پاریس و یکی هم در موسسه هنر شیکاگو، که، در واقع، در حال حاضر میزبان یک تجدید دیدار از هر سه اثرهنری به صورت فیزیکی هستیم، فکر میکنم تنها برای بار سوم هستش. اما، این به صورت دیجیتالی و مجازی گردآوری شده تا هرکسی بهش نگاه کنه به شکلی بسیار متفاوت، و شما در صف، بین جمعیت هل داده نخواهید شد. پس بذارین ببرم شما رو و بریم سفر به «اتاق خواب» خیلی سریع، اینطوری میتونید تجربه کنید ما برای یک اثر چیکار داریم میکنیم. ما میخواهیم تصویر تا جایی که میشه، صحبت کنه در یک پلتفرم دیجیتالی. و همه چیزی که نیاز دارید یک کامپیوتر و یک ارتباط اینترنتی است (تشویق تماشاگران) و «سیریل»، اگه بتونی عمیق تر بشی، به سرعت. ببخشید، همه اش اجرای زنده است، پس باید یه کمی بیشتر به سیریل وقت — و این برای هر اثری در دسترس هست: هنر مدرن، هنر معاصر، رنسانس هنری — شما نام ببرید حتی هنرهای تجسمی. گاهی اوقات، نمی دونید چی میتونه شما رو جذب کنه به یک اثر هنری یا یک موزه یا به یک کشف فرهنگی. پس برای من، شخصا این یک چالش خوبی بود چون زمانی که تصمیم گرفتم این رو کارِ تمام وقت خودم در گوگل بکنم، مادرم خیلی حمایت گر من نبود. من عاشق مادرم هستم، اما فکر میکرد من دارم با این کار موزه داری، وقتم رو تلف میکنم. و برای او، یک موزه چیزی است که فقط برای تعطیلات به سراغش می روید و در فهرست تیک میزنید و تموم، درسته؟ اما این کار حدود ۴ سال و نیم برای من وقت گرفت تا مادر عزیز هندیم رو متقاعد کنم که این واقعا، ارزشمند هست. و من به شیوه ای ارزشمند انجامش دادم، یک روز فهمیدم اون طلا دوست داره. پس شروع کردم تمام اثرهایی رو بهش نشون بدم که توشون طلا داشتند. و اولین چیزی که مادرم از من پرسید این بود: “چطوری میتونیم اینها رو بخریم؟” (خنده تماشاگران) و معلومه که، حقوق من اینقدرها بالا نیست، پس اینطور بودم: “ما درواقع نمی تونیم بخریمش مامان. ولی میتونی مجازی نگاه شون کنی.” و حالا مادرم — هر بار که ملاقاتش میکنم، ازم میپرسه “طلا، یا نقره بیشتری توی پروژه ات هست؟ می تونی نشونم بدی؟” و این ایده ای هست که سعی دارم به توصیف کنم. تا زمانی که داخلش باشین. اهمیتی نداره که چطور وارد شدین، همین که واردش شدید، مجذوب میشین. از اینجا خیلی سریع ادامه میدم، یک ایده شوخ و شنگی اینجا هست در واقع، برای نشان دادن موضوع دسترسی، و من میخواهم خیلی سریع به این یکی بپردازم. همه ما میدونیم که دیدن یک اثرهنری شخصا خیلی شگفت انگیز هست. اما این هم می دونیم بیشتر ما نمیتونیم این کارو بکنیم. و کسانی که از خرجش برمیان کار پیچیده ای هست. پس — سیریل، می تونیم سفر هنری مون رو ببینیم. بهش چی بگیم؟ اسم خوبی براش نداریم. ولی به واقع، ما حدود ۱۰۰۰ موسسه خیلی خوب داریم در ۶۸ کشور. ولی بذارید اول از رامبراند شروع کنیم احتمالا فقط برای یک مثال وقت داریم. ولی به لطف گوناگونی، حدود ۵۰۰ اثر هنری از «رامبراند» داریم از ۴۶ موسسه و ۱۷ کشور. فرض کنیم در تعطیلات بعدی تون. می خواهید بروید به دیدن تک تک اون ها. این برنامه سفر شماست، احتمالا ۵۳٫۰۰۰ کیلومتر سفر خواهید کرد، فکر میکنم، از ۴۵ سازمان دیدن میکنید، و محض اطلاع تون، ۱۰ تن کربن دی اکسید منتشر میکنید. (خنده تماشاگران) ولی یادتو باشه، این هنر هست، پس شاید بتونید به نحوی. توجیه اش کنید، از اینجا تندتر میرم جلو، یک کم فنی تر و جالب تر میشه. تمام چیزهایی که تا حالا نشونتون دادیم از متادیتا برای ارتباط سازی استفاده میکنه ولی این روزها یک چیز خیلی جالبی داریم، که همه دوست دارن درموردش حرف بزنن، که همون یادگیری ماشین هست. چیزی که ما فکر میکردیم بود، بیایید تمام متا دیتا رو یکی کنیم، نگاهی بکنیم که آموزش به ماشین چه کاری میتونه انجام بده تماما بر اساس تشخیص بصری از کل این مجموعه. چیزی که در نهایت بهش برخوردیم این نقشه جالب بود، این خوشه هایی که هیچ نقطه مرجع اطلاعاتی ندارند، ولی تنها از تصاویر استفاده کرده تا چیزها رو کنار هم خوشه کنه. هر خوشه خودش یک هنره برای ما که اکتشاف کنیم. اما یکی از خوشه هایی که میخواهیم خیلی سریع نشون شما بدیم این خوشه شگفت از پرتره هاست که از موزه های اطراف دنیا جمع آوری کردیم. سیریل، اگه بتونی یه کم بیشتر زوم کنی. فقط برای اینکه نشون شما بدم، می تونید در بین پرتره ها سفر کنید. و در واقع، در خود طبیعت در بین اسب ها و خوشه ها زیاد هستن. وقتی تمام این پرتره ها رو دیدیم، این شکلی بودیم، “هی، می تونیم یه سرگرمی برای بچه ها درست کنیم، یا یه چیز برای بازی کردن که مردم به پرتره ها علاقمند بشن؟” چون واقعا چیزی ندیده بودم که بچه های نوجوان رو به وجد بیاره که برن نگارخانه پرتره ها. میخواستم سعی کنم یه راهی پیدا کنم. پس ما چیزی ساختیم به اسم همسان یاب پرتره ای. انجامش خیلی ساده است، بنابراین میخوام بذارم سیریل چهره زیباش رو نشون بده. و درواقع چیزی که اتفاق داره می افته، اینه که با تکون خوردن سرش ما داریم پرتره های مختلف رو از اطراف موزه های دنیا باهاش تطبیق میدیم (تشویق تماشاگران) من از شما خبر ندارم، ولی این رو به خواهرم و بچه هاش نشون دادم و واکنش شون فوق العاده بود. همه شون ازم می پرسیدن: “کی میشه بریم این رو ببینیم؟” و در ضمن، اگر مهربون باشیم. شاید، سیریل، بتونی لبخند بزنی و یک شادش رو پیدا کنی؟ آه. عالیه. در ضمن، از پیش تمرین شده نیست تبریک میگم سیریل، چیزهای خوبی بود آه عالی. خیلی خوب. بیاین ادامه بدیم، وگرنه این تمام وقت رو میگیره. (تشویق تماشاگران) پس، فرهنگ و هنر هم میتونن سرگرم کننده باشن، درسته؟ برای آخرین آزمایش سریع مون — ما به اینها میگیم “آزمایش” — آزمایش آخر ما برمیگرده به یادگیری ماشین. ما به شما خوشه هایی نشان دادیم خوشه های تصویری. اما چی میشد از ماشین خواست که این خوشه ها رو نامگذاری هم بکنه؟ چه میشد اگه می تونست خودکار و بدون هیچ متادیتایی، برچسب شون بزنه؟ پس چیزی که داریم این نوعی کاوشگر هست، که موفق شدیم تطابق اش بدیم، فکر میکنم، حدود ۴٫۰۰۰ عنوان رو. و ما واقعا کار خاصی اینجا انجام ندادیم، فقط به مجموعه اضافه کردیم. و طبقه بندی های جالبی یافتیم. می تونیم با اسب ها شروع کنیم، یک طبقه بندی خیلی رو به جلو. انتظار دارین که ماشین تصویر اسب ها رو کنار هم بذاره، درسته؟ و این کارو هم کرده، ولی همچنین به اون بخش توجه کنین، که یک تصویر بسیار آبستره داره که باز هم موفق شده که اون خوشه رو به عنوان اسب تشخیص بده. ما همچنین سری بزرگ در تعریف یک اسب داریم. و هر کدوم برچسبی دارن که چرا در این طبقه بندی قرار گرفتن. خوب بریم سراغ یکی دیگر که به نظرم خیلی جالب و سرگرمی سازه چون نمی دونم این طبقه بندی چطوری تشکیل شده. اسمش هست “بانوی منتظر.” سیریل، اگر زودی انجامش بدی، شما خواهید دید که ما این تصاویر فوق العاده رو داریم از بانوان، فکر میکنم در انتظار یا حالتی خاص واقعا متوجه این نمیشم من. اما سعی کردم این رو از رابط های موزه ایم بپرسم. می دونید، “این چی هست؟ اینجا چه اتفاقی افتاده؟” و این محشره. خیلی سریع برگردیم به طلا، خواستم طلا رو جستجو کنم و ببینم ماشین چطوری طلاها رو برچسب میزنه. اما در واقع، بهشون برچسب طلا نزد. ما در دوران خوشی زندگی میکنیم. اینطوری برچسبش زد: “بلینگ-بلینگ.” (خنده تماشاگران) به سیریل زیاد فشار میارم، چون دارم تند جلو میرم. در واقع، اینجا برای شما همه بلینگ-بلینگ هایِ موزه های دنیا یک جا جمع شده اند. و بالاخره، برای پایان این سخنرانی و این آزمایش ها، که امیدوارم بعد از این سخنرانی احساس شادی و وجد کنید. وقتی شادی می بینیم چه چیزی می بینیم؟ اگر در واقع به همه این اثرها نگاه کنیم که زیر عنوان “شادی” برچسب خوردن فکر میکنم، انتظار شادی داشته باشین. اما یک مورد به وجود آمد که بسیار شگفت انگیز و خارق العاده بود. که این اثر بود، از «داگلاس کاپلند»، که او هم دوست و هنرمند آزاد کار ما است. به اسم: “دلم برای مغز پیشا اینترنتم تنگ شد” نمی دونم چرا ماشین احساس میکنه که دلش برای مغز پیشا اینترنتش تنگ شده و اینطوری اینجا برچسب شده، ولی فکر بسیار جذابی هستش. گاهی وقتا دلم برای مغز پیشا اینترنتم تنگ میشه، اما قبلا این امکان نبوده که بشه فرهنگ و هنر رو برخط اکتشاف کرد پس گوشی ها و رایانه هاتون رو بیارید بیرون، به ملاقات موزه ها برید. و اعلام خطر کنید به همه کارمندان بایگانی ها، تاریخ دان ها، موزه دار ها، کسانی که در موزه ها نشسته اند و از این فرهنگ محافظت میکنند. و کمترین کاری که می تونیم انجام بدیم بهره مندی روزانه از فرهنگ و هنر برای خودمون و بچه هامون هست. سپاسگزارم. (تشویق تماشگران)
اما این مقصود سخنرانی امروز من نیستش. این همین حالا وجود داره. چیزی که ما الان داریم، بلوکهای ساختمانی هستند برای آینده ای مهیج، زمانی که بحث فرهنگ و هنر میشه و دسترسی به فرهنگ و هنر. پس من امروز روی صحنه همراه هستم با دوست خوب و هنرمند آزادکارم در دفترمان در پاریس، «سیریل دیان»، کسی که پرفسور طراحی تعاملی هست در دانشگاه ECAL «لوزان» سوئیس. چیزی که «سیریل» و تیمِ مهندسان ما مشغول به انجامش بوده سعی در یافتن این ارتباطات و مجسم ساختن بعضی از اونها بود. پس حالا میخوام بسیار سریع حرف بزنم. این شیئی که می بینید پشت من — اوه، فقط برای توضیحات: همیشه، دیدن اشیاء واقعی بهتر هستش. اگر کسانی فکر می کنن من سعی دارم چیزی واقعی رو کپی کنم. پس، ادامه می دیم. این اثر که پشت سرم می بینید «ونوسِ» «برخات رم» هست. این یکی از قدیمی ترین اشیاء هنری در دنیاست، که در ارتفاعات جولان کشف شده حدود 233,000 سال قبل، و در حال حاضر در موزه اسرائل در اورشلیم نگهداری میشه. این همچنین قدیمی ترین اثر تاریخی پلتفرم ما هم هست. حالا بذارید زوم کنیم. از این یک اثر شروع می کنیم. چی میشه اگه کوچک نمایی کنم و در واقع سعی می کردیم که مهبانگ فرهنگی خودمون رو تجربه کنیم؟ ممکن بود چگونه باشه؟ این چیزی است که ما باهاش به شکل روزانه در «موسسه فرهنگ» مواجه ایم — بیش از شش میلیون اثر فرهنگی به ما امانت داده شده توسط سازمانها، تا در واقع این ارتباطات رو بسازیم. می توانید در زمان سفر کنید، می توانید در مورد جامعه از طریق این ها بیشتر درک پیدا کنید. می توانید از دورنمای سیارهِ خودمان به این نگاه کنید، و سعی کنید ببینید بدون مرزها چگونه میتوانست باشد، اگر فقط هنر و فرهنگ رو سازماندهی میکردیم. همچنین می توانیم این رو با معیار زمان رسمش کنیم که پیداست، برای خورهِ اطلاعاتیِ درون من، خیلی جذاب هست. می توانید ساعت ها به نگاه کردن به هر ده سال بگذرانید و کسانی که در آن دهه و در آن سالها بوده اند برای هنر، تاریخ و فرهنگها. ما عاشق این میشویم که ساعتها وقت بذاریم برای هر دهه، اما همین الان، وقتش رو نداریم. پس می تونید برید سراغ گوشی تون و در واقع خودتان این کارو بکنید. (تشویق تماشاگران) اما اگر براتون مشکلی نیست می تونید تشویق رو نگه دارین برای بعد نمی خوام وقت کم بیارم، چون میخوام کلی چیزهای جالب نشون بدم. پس، خیلی سریع: می تونید از اینجا به ایده خیلی جذاب دیگری حرکت کنید، فراتر از تصاویر زیبا، فراتر از دست ساخته های عالی. مقصود چی هست، چه استفاده ای داره؟ این ایده بعدی هست از بحثهایی که با موزه دارها در موزه ها باهاشون انجام دادیم، کسانی که، در ضمن، من عاشق اونهام. چون اونها تمام عمرشون رو وقف تعریف کردن این قصه ها میکنن. یکی از موزه دارها بهم گفت، “«آمیت»، چطور میشد اگر می تونستی یک جدول موزه داری مجازی خلق کنی که همه این شش میلیون اثر در شیوه ای برای ما نمایش داده بشن که به ارتباط بین اونها هم نگاه کنیم؟” می تونید کلی زمان صرف کنین، باور کنین، برای تماشای اثرهای هنری متفاوت تا بفهمید که مال کجا هستن. این یه تجربه «ماتریکسی» خوبه. (خنده تماشاگران) بازم ادامه میدم، بیایید «وینسنت ونگوک» رو رو با شهرت جهانیش در نظر بگیریم، که به خوبی در این پلتفرم هنرش به نمایش در اومده. به لطف تنوعِ سازمانهایی که داریم، ما بیش از ۲۱۱ اثر هنری شگفت انگیز با کیفیت بالا از این هنرمند داریم، که حالا در نمایی زیبا سازماندهی شده اند. و هرچه پیش می رود، و «سیریل» بیشتر عمیق میشود، می توانید تمام سلف پرتره ها رو ببینید، میتونید بازم زندگی ببینید. اما میخواستم یک مثال سریع رو پررنگ تر کنم، که خیلی به هنگام هست: “اتاق خواب.” این اثری هنری است که سه نسخه ازش موجوده — یکی در موزه «ونگوک» در آمستردام هلند، یکی در «اورسی» در پاریس و یکی هم در موسسه هنر شیکاگو، که، در واقع، در حال حاضر میزبان یک تجدید دیدار از هر سه اثرهنری به صورت فیزیکی هستیم، فکر میکنم تنها برای بار سوم هستش. اما، این به صورت دیجیتالی و مجازی گردآوری شده تا هرکسی بهش نگاه کنه به شکلی بسیار متفاوت، و شما در صف، بین جمعیت هل داده نخواهید شد. پس بذارین ببرم شما رو و بریم سفر به «اتاق خواب» خیلی سریع، اینطوری میتونید تجربه کنید ما برای یک اثر چیکار داریم میکنیم. ما میخواهیم تصویر تا جایی که میشه، صحبت کنه در یک پلتفرم دیجیتالی. و همه چیزی که نیاز دارید یک کامپیوتر و یک ارتباط اینترنتی است (تشویق تماشاگران) و «سیریل»، اگه بتونی عمیق تر بشی، به سرعت. ببخشید، همه اش اجرای زنده است، پس باید یه کمی بیشتر به سیریل وقت — و این برای هر اثری در دسترس هست: هنر مدرن، هنر معاصر، رنسانس هنری — شما نام ببرید حتی هنرهای تجسمی. گاهی اوقات، نمی دونید چی میتونه شما رو جذب کنه به یک اثر هنری یا یک موزه یا به یک کشف فرهنگی. پس برای من، شخصا این یک چالش خوبی بود چون زمانی که تصمیم گرفتم این رو کارِ تمام وقت خودم در گوگل بکنم، مادرم خیلی حمایت گر من نبود. من عاشق مادرم هستم، اما فکر میکرد من دارم با این کار موزه داری، وقتم رو تلف میکنم. و برای او، یک موزه چیزی است که فقط برای تعطیلات به سراغش می روید و در فهرست تیک میزنید و تموم، درسته؟ اما این کار حدود ۴ سال و نیم برای من وقت گرفت تا مادر عزیز هندیم رو متقاعد کنم که این واقعا، ارزشمند هست. و من به شیوه ای ارزشمند انجامش دادم، یک روز فهمیدم اون طلا دوست داره. پس شروع کردم تمام اثرهایی رو بهش نشون بدم که توشون طلا داشتند. و اولین چیزی که مادرم از من پرسید این بود: “چطوری میتونیم اینها رو بخریم؟” (خنده تماشاگران) و معلومه که، حقوق من اینقدرها بالا نیست، پس اینطور بودم: “ما درواقع نمی تونیم بخریمش مامان. ولی میتونی مجازی نگاه شون کنی.” و حالا مادرم — هر بار که ملاقاتش میکنم، ازم میپرسه “طلا، یا نقره بیشتری توی پروژه ات هست؟ می تونی نشونم بدی؟” و این ایده ای هست که سعی دارم به توصیف کنم. تا زمانی که داخلش باشین. اهمیتی نداره که چطور وارد شدین، همین که واردش شدید، مجذوب میشین. از اینجا خیلی سریع ادامه میدم، یک ایده شوخ و شنگی اینجا هست در واقع، برای نشان دادن موضوع دسترسی، و من میخواهم خیلی سریع به این یکی بپردازم. همه ما میدونیم که دیدن یک اثرهنری شخصا خیلی شگفت انگیز هست. اما این هم می دونیم بیشتر ما نمیتونیم این کارو بکنیم. و کسانی که از خرجش برمیان کار پیچیده ای هست. پس — سیریل، می تونیم سفر هنری مون رو ببینیم. بهش چی بگیم؟ اسم خوبی براش نداریم. ولی به واقع، ما حدود ۱۰۰۰ موسسه خیلی خوب داریم در ۶۸ کشور. ولی بذارید اول از رامبراند شروع کنیم احتمالا فقط برای یک مثال وقت داریم. ولی به لطف گوناگونی، حدود ۵۰۰ اثر هنری از «رامبراند» داریم از ۴۶ موسسه و ۱۷ کشور. فرض کنیم در تعطیلات بعدی تون. می خواهید بروید به دیدن تک تک اون ها. این برنامه سفر شماست، احتمالا ۵۳٫۰۰۰ کیلومتر سفر خواهید کرد، فکر میکنم، از ۴۵ سازمان دیدن میکنید، و محض اطلاع تون، ۱۰ تن کربن دی اکسید منتشر میکنید. (خنده تماشاگران) ولی یادتو باشه، این هنر هست، پس شاید بتونید به نحوی. توجیه اش کنید، از اینجا تندتر میرم جلو، یک کم فنی تر و جالب تر میشه. تمام چیزهایی که تا حالا نشونتون دادیم از متادیتا برای ارتباط سازی استفاده میکنه ولی این روزها یک چیز خیلی جالبی داریم، که همه دوست دارن درموردش حرف بزنن، که همون یادگیری ماشین هست. چیزی که ما فکر میکردیم بود، بیایید تمام متا دیتا رو یکی کنیم، نگاهی بکنیم که آموزش به ماشین چه کاری میتونه انجام بده تماما بر اساس تشخیص بصری از کل این مجموعه. چیزی که در نهایت بهش برخوردیم این نقشه جالب بود، این خوشه هایی که هیچ نقطه مرجع اطلاعاتی ندارند، ولی تنها از تصاویر استفاده کرده تا چیزها رو کنار هم خوشه کنه. هر خوشه خودش یک هنره برای ما که اکتشاف کنیم. اما یکی از خوشه هایی که میخواهیم خیلی سریع نشون شما بدیم این خوشه شگفت از پرتره هاست که از موزه های اطراف دنیا جمع آوری کردیم. سیریل، اگه بتونی یه کم بیشتر زوم کنی. فقط برای اینکه نشون شما بدم، می تونید در بین پرتره ها سفر کنید. و در واقع، در خود طبیعت در بین اسب ها و خوشه ها زیاد هستن. وقتی تمام این پرتره ها رو دیدیم، این شکلی بودیم، “هی، می تونیم یه سرگرمی برای بچه ها درست کنیم، یا یه چیز برای بازی کردن که مردم به پرتره ها علاقمند بشن؟” چون واقعا چیزی ندیده بودم که بچه های نوجوان رو به وجد بیاره که برن نگارخانه پرتره ها. میخواستم سعی کنم یه راهی پیدا کنم. پس ما چیزی ساختیم به اسم همسان یاب پرتره ای. انجامش خیلی ساده است، بنابراین میخوام بذارم سیریل چهره زیباش رو نشون بده. و درواقع چیزی که اتفاق داره می افته، اینه که با تکون خوردن سرش ما داریم پرتره های مختلف رو از اطراف موزه های دنیا باهاش تطبیق میدیم (تشویق تماشاگران) من از شما خبر ندارم، ولی این رو به خواهرم و بچه هاش نشون دادم و واکنش شون فوق العاده بود. همه شون ازم می پرسیدن: “کی میشه بریم این رو ببینیم؟” و در ضمن، اگر مهربون باشیم. شاید، سیریل، بتونی لبخند بزنی و یک شادش رو پیدا کنی؟ آه. عالیه. در ضمن، از پیش تمرین شده نیست تبریک میگم سیریل، چیزهای خوبی بود آه عالی. خیلی خوب. بیاین ادامه بدیم، وگرنه این تمام وقت رو میگیره. (تشویق تماشاگران) پس، فرهنگ و هنر هم میتونن سرگرم کننده باشن، درسته؟ برای آخرین آزمایش سریع مون — ما به اینها میگیم “آزمایش” — آزمایش آخر ما برمیگرده به یادگیری ماشین. ما به شما خوشه هایی نشان دادیم خوشه های تصویری. اما چی میشد از ماشین خواست که این خوشه ها رو نامگذاری هم بکنه؟ چه میشد اگه می تونست خودکار و بدون هیچ متادیتایی، برچسب شون بزنه؟ پس چیزی که داریم این نوعی کاوشگر هست، که موفق شدیم تطابق اش بدیم، فکر میکنم، حدود ۴٫۰۰۰ عنوان رو. و ما واقعا کار خاصی اینجا انجام ندادیم، فقط به مجموعه اضافه کردیم. و طبقه بندی های جالبی یافتیم. می تونیم با اسب ها شروع کنیم، یک طبقه بندی خیلی رو به جلو. انتظار دارین که ماشین تصویر اسب ها رو کنار هم بذاره، درسته؟ و این کارو هم کرده، ولی همچنین به اون بخش توجه کنین، که یک تصویر بسیار آبستره داره که باز هم موفق شده که اون خوشه رو به عنوان اسب تشخیص بده. ما همچنین سری بزرگ در تعریف یک اسب داریم. و هر کدوم برچسبی دارن که چرا در این طبقه بندی قرار گرفتن. خوب بریم سراغ یکی دیگر که به نظرم خیلی جالب و سرگرمی سازه چون نمی دونم این طبقه بندی چطوری تشکیل شده. اسمش هست “بانوی منتظر.” سیریل، اگر زودی انجامش بدی، شما خواهید دید که ما این تصاویر فوق العاده رو داریم از بانوان، فکر میکنم در انتظار یا حالتی خاص واقعا متوجه این نمیشم من. اما سعی کردم این رو از رابط های موزه ایم بپرسم. می دونید، “این چی هست؟ اینجا چه اتفاقی افتاده؟” و این محشره. خیلی سریع برگردیم به طلا، خواستم طلا رو جستجو کنم و ببینم ماشین چطوری طلاها رو برچسب میزنه. اما در واقع، بهشون برچسب طلا نزد. ما در دوران خوشی زندگی میکنیم. اینطوری برچسبش زد: “بلینگ-بلینگ.” (خنده تماشاگران) به سیریل زیاد فشار میارم، چون دارم تند جلو میرم. در واقع، اینجا برای شما همه بلینگ-بلینگ هایِ موزه های دنیا یک جا جمع شده اند. و بالاخره، برای پایان این سخنرانی و این آزمایش ها، که امیدوارم بعد از این سخنرانی احساس شادی و وجد کنید. وقتی شادی می بینیم چه چیزی می بینیم؟ اگر در واقع به همه این اثرها نگاه کنیم که زیر عنوان “شادی” برچسب خوردن فکر میکنم، انتظار شادی داشته باشین. اما یک مورد به وجود آمد که بسیار شگفت انگیز و خارق العاده بود. که این اثر بود، از «داگلاس کاپلند»، که او هم دوست و هنرمند آزاد کار ما است. به اسم: “دلم برای مغز پیشا اینترنتم تنگ شد” نمی دونم چرا ماشین احساس میکنه که دلش برای مغز پیشا اینترنتش تنگ شده و اینطوری اینجا برچسب شده، ولی فکر بسیار جذابی هستش. گاهی وقتا دلم برای مغز پیشا اینترنتم تنگ میشه، اما قبلا این امکان نبوده که بشه فرهنگ و هنر رو برخط اکتشاف کرد پس گوشی ها و رایانه هاتون رو بیارید بیرون، به ملاقات موزه ها برید. و اعلام خطر کنید به همه کارمندان بایگانی ها، تاریخ دان ها، موزه دار ها، کسانی که در موزه ها نشسته اند و از این فرهنگ محافظت میکنند. و کمترین کاری که می تونیم انجام بدیم بهره مندی روزانه از فرهنگ و هنر برای خودمون و بچه هامون هست. سپاسگزارم. (تشویق تماشگران)
آموزش زبان انگلیسی | manozaban.ir
فرهنگ و هنر جزئی جدایی ناپذیر از زندگیه