“من زبان آلمانی را یاد گرفته ام” و این به این معنی است که می توانم تمامی مکالمه های ضروری و روزمره زبان آلمانی را بفهمم و به راحتی صحبت کنم. قطعا هنوز نمی توانم مانند یک سخنران آلمانی زبان صحبت کنم اما دیگر ترس از صحبت کردن به زبان آلمانی برایم معنایی ندارد و می توانم به طور کامل نیاز های روزانه ی خود را با ادای جملات این زبان رفع کنم.
در این مقاله قصد دارم نکاتی چند از تجربیات شخصی خودم و دیگر زبان آموزان را درباره آموزش زبان آلمانی برایتان شرح دهم که چگونه توانستم زبان آلمانی را یاد بگیریم و در واقع یادگیری زبان آلمانی دیگر برایم مانند یک رویا نباشد. زبان مادری من نروژی است و این یک امتیاز ویژه برایم محسوب می شد چرا که از نظر زبانی، زبان آلمانی با نروژی اشتراکات زیادی داشته و ارتباط نزدیکی با آن دارد.
اگر می خواهید هر چه سریعتر یک زبان را یاد بگیرید، باید ابتدا به ساکن، از مهارت خواندن شروع کنید. در این مقاله قصد دارم علاوه بر ارائه نکات کلی و امیدوارم الهام بخش، نکاتی را در یادگیری زبان آلمانی به اشتراک بگذارم که به شما در یادگیری سریع زبان آلمانی کمک می کند.
من حدودا روزانه بین 30 تا 60 دقیقه برای یادگیری زبان آلمانی وقت می گذاشتم. بنابراین وقت خیلی زیادی برای این کار در نظر نمی گرفتم و در واقع برای شروع به یادگیری زبان آلمانی پنج نکته را همواره مد نظر قرار دادم که در ادامه برایتان شرح می دهم.
پنج اصل موثر در یادگیری زبان آلمانی
من برای خودم فرضیه ای داشتم که پنج اصل مهم برای یادگیری زبان در آن موجود بود. یکی از اهداف من این بود که فرضیه ام را آزمایش کنم و اثبات کنم که آیا این 5 اصل واقعا در یادگیری زبان آلمانی و یا هر زبان دیگری موثرهستند یا خیر؟
پنج اصل مهم در یادگیری زبان آلمانی
پنج اصل مهم من در یادگیری زبان آلمانی عبارت بودند از:
- تعیین هدف شخصی از یادگیری زبان آلمانی و ایجاد انگیزه برای خود
- صحبت کردن به زبان آلمانی از روز اول یادگیری
- تمرکز و تاکید بر کلمات و عبارات اصلی و ضروری
- غرق کردن خود در زبان آلمانی یعنی احاطه کردن خود به طور کامل با زبان آلمانی
- داشتن پشتکار و تمرین کردن مداوم
حال می خواهم دقیقا توضیح دهم که چگونه از این 5 اصل در یاد گیری زبان آلمانی کمک گرفتم و موفق نیز بوده ام.
- هدف مشخصی تعیین کنید.
من برای مشخص کردن هدف و قصدم از یادگیری زبان آلمانی از روش خودم استفاده کردم. هدف کلی من یادگیری هر چه بیشتر زبان آلمانی در 30 روز بود. به طور جزیی تر می خواستم به این نتایج کلیدی دست پیدا کنم:- یادگیری 1000 کلمه به زبان آلمانی
- یادگیری ده آهنگ آلمانی مورد علاقه ام و درک کردم معنی آنها
- صحبت کردن و برقراری ارتباط با دوستان آلمانی ام
مورد اول و دوم خیلی مشخص و واضح بودند چرا که قابل اندازه گیری و محک زدن بودند، اما آخرین هدف برای من مهمترین هدف بود که البته برایم کمی غیر قابل درک و مبهم بود.برای اینکه هدف آخرم را ملموس تر کنم، یک بلیط هواپیما برای خودم به مقصد برلین رزرو کردم و تصمیم گرفتم که تمامی تعطیلات ماهانه خودم را با یک دوست قدیمی (آلمانی) بگذرانم، که فقط به زبان آلمانی صحبت می کرد
همچنین به طور ناگهانی تصمیم گرفتم که با برنامه ی خود پیش رفته و به تمام دوستان و آشنایانم اعلام کنم که قصد دارم 30 روزه زبان آلمانی را یاد بگیرم. هدفم از انجام این کار و اعلام آن به اطرافیانم صرفا جنبه روانشناختی داشت. چرا که این اعلام هدف، من را متعهد می کرد که به هدفم بچسبم و آن را دنبال کنم که بعد از پایان مهلت زمان 30 روزه مانند احمق ها به نظر نرسم.
مطمئن بودم که بعد از اتمام 30 روز دوستانم از من می پرسند که یادگیری زبان آلمانی چگونه پیش می رود؟ من می خواستم در آن لحظه به آنها بگویم: “Sehr gut, danke!”
“خیلی خوب ممنون”
همچنین تصمیم گرفتم که در روز 29 یادگیری ام در برلین فیلم صحبت کردن به زبان آلمانی خودم را ضبط کنم و در فیس بوکم به اشتراک بگذارم.این دو هدف باعث شد که برای انجام این کار انگیزه کافی پیدا کنم و به طور کاملا پیگیر و با پشتکار کامل یادگیری زبان آلمانی را دنبال کنم. - از روز اول یادگیری، شروع به صحبت کنید.
من معتقدم یکی از بزرگترین اشتباهاتی که می توانید هنگام یادگیری زبان مرتکب شوید، به تعویق انداختن صحبت کردن تا زمانی که “آماده باشید” است. یادگیری زبان مانند رفتن به ورزشگاه است، اگر می خواهید عضلات بسازید، هر کاری غیر از ورزش، فقط معطل کردن است.
مخصوصاً کاری که من از روز اول برای صحبت کردن به زبان آلمانی انجام دادم، این بود که برخی از دوستان را پیدا کردم که یا آلمانی صحبت می کردند، یا می خواستند آلمانی یاد بگیرند. سپس به آنها گفتم که هر روز ساعت 8 شب مکالمه ای نیم ساعته با من داشته باشند. شماره واتساپ خود را به آنها دادم و گفتم که می خواهم با آنها زبان آلمانی را تمرین کنم. برای شروع کار توانستم یک گروه 5 نفره یادگیری زبان آلمانی تشکیل دهم و موفق شوم که روزانه 30 دقیقه با آنها به تمرین زبان آلمانی بپردازم. البته هیچکدام از آنها آلمانی زبان نبودند، اما بعضی از آنها از قبل به زبان انگلیسی مسلط بودند و بعضی دیگر مانند خود من تازه یادگیری آنلاین زبان آلمانی را شروع کرده بودند.
برای اینکه بتوانم فقط به زبان آلمانی صحبت کنم و دیگر از زبان نروژی برای بیان منظورم استفاده نکنم، یک برگه یادآوری کلمات درست کردم که تمامی عبارات ضروری زبان آلمانی را در بر داشت. این برگه خیلی به من کمک کرد تا بتوانم منظور خودم را بیان کنم و مکالمه را قطع نکنم. در واقع در مکالمات آنلاین ما بسیار مفید واقع شد.
هنگام مطالعه، هر چیزی را که به زبان آلمانی شنیدم یا خواندم با صدای بلند تکرار کردم. در مقایسه با شیوه یادگیری دریافتی منفعل (گوش دادن و خواندن) زبان آلمانی، فکر می کنم این شیوه واقعاً باعث تقویت در سیناپسهای زبان آلمانی در مغز شما می شود. - روی کلمات متداول تمرکز کنید.
ممکن است تعجب کنید اگر بشنوید که فقط 1000 کلمه متداول، 50٪ کل کلمات گفته شده در فیلم های آلمانی را تشکیل می دهند. لحظه ای به این واقعیت حیرت آور فکر کنید. این اساساً بدین معنی است که هر کلمه دیگری که در یک فیلم آلمانی می شنوید، یک کلمه از آن لیست 1000 کلمه برتر و متداول است. نتیجه گیری آشکاراین است که بایستی حتما این 1000 کلمه را یاد گرفته و حفظ کنید. بعد از فهمیدن این موضوع لیستی برای خود تهیه کردم که شامل 1000 کلمه ی متداول زبان آلمانی بود. این کلمات 75%از کل کلمات زیرنویس فیلم های آلمانی را تشکیل می دهند. کار ساده ی دیگری که انجام دادم، این بود که قبل از گذشت 30 روز معانی تمام این کلمات را پیدا کرده و در ستون مربوط به معانی آنها قراردادم. به عبارت دیگر، من مجبور بودم روزانه 30 کلمه یاد بگیرم. من برای یادگیری آنها، از زبانهای انگلیسی و نروژی استفاده کردم و لیست معانی آنها را در برگه ی 1000 کلمه گنجاندم و هفته ای یک بار کلماتی را که یاد می گرفتم برای دوستان واتساپی ام به اشتراک می گذاشتم تا از این طریق هم آنها را تکرار کرده و هم مطمئن شوم که معانی کلمات را حفظ کرده و فراموش نکرده ام.
لیست تهیه شده از کلمات متداول زبان آلمانی بهترین کاری بود که برای خودم انجام دادم. این لیست به عنوان لنگر گاهی برایم بود که می توانستم به آن تکیه کرده و یادگیری های خود را در آنجا یادداشت کرده و بعد از تمرین و تکرار آنها خود را محک بزنم.
برای اینکه دایره لغات خودم را امتحان کنم، بعضی اوقات سعی می کردم روزنامه ها یا کتاب های آلمانی را بخوانم و کلماتی که نمی فهمیدم را مشخص کرده و از طریق دیگر کلمات موجود در متن سعی می کردم که معانی آن کلمات را حدس زده و درک کنم.
در پایان مدت زمان یادگیری ام تقریباً 80-85٪ متونی را که می خواندم با استفاده از همان 1000 کلمه ی متداول درک می کردم و می فهمیدم. این روش نیز در یادگیری آنلاین زبان آلمانی در سایت آموزش زبان من و زبان نیز رعایت شده و در تمامی دروس ارایه شده لغات مهم و متداول نیز آموزش داده شده اند. - خود را به تمامی با زبان آلمانی محصور کنید.
من زبان فیس بوکم را به آلمانی تغییردادم. زبان موبایلم را نیز تغییر دادم. تعداد زیادی فیلم آلمانی تماشا کردم، اما موردی که خیلی برای من جواب داد، یادگیری 10 آهنگ برتر زبان آلمانی بود.
هنگامی که متن ترانه های این آهنگ ها را یاد گرفته بودم، می توانستم هر وقت آنها را پخش کردم به معانیشان فکر کرده و متوجه شوم و هر بار از شنیدن معنی این آهنگ ها با ریتم دلنوازشان لذت ببرم.
من حتی صدای خودم را ضبط می کردم و این آهنگ ها را با گیتار می نواختم و به صدای خودم بارها و بارها گوش می دادم.
البته این را متذکر شوم که یادگیری کلمات از درون آهنگ ها سخت است و بایستی حتما قبل از گوش دادن به آنها متن نوشتاری آهنگ ها را مطالعه کرده تا هنگام گوش دادن برایتان عجیب و غریب نباشند. بعد از این کار به راحتی می توانستم کلمات جدید را در بین آهنگها پیدا کرده و معانیشان را درک کنم. - پشتکار داشته باشید و پیگیری کنید.
تدوین صفحه ی 1000 لغات متداول برای من بسیار کاربردی و مورد اهمیت بود. چرا که وقتی متنی را به آلمانی می خواندم می توانستم از طریق کلمات متداولی که آنها را یاد گرفته بودم، معنی سایر لغات را حس بزنم و معنی کلی متن را دریافت کنم که به نظرم ایده خیلی خوبی بود.
همچنین یک فهرست خاطرات ساده و کوتاه به زبان آلمانی در فیس بوکم به اشتراک گذاشتم و در پایان این زمان 30 روزه فقط یک روز بود که هیچ کاری نکردم.
کار دیگری که انجام دادم این بود که به سایت من و زبان مراجعه کرده و در دوره زبان آلمانی و یادگیری آنلاین زبان آلمانی ثبت نام کردم و از این طریق توانستم کلمات و گرامر را قدم به قدم یاد بگیرم که فکر کنم این نیز خیلی موثر بود و دوست داشتم با شما نیز به اشتراک بگذارم.
من تقریباً هیچ مطالعه گرامری انجام ندادم، البته فکر می کنم از آنجا که فقط 30 روز وقت داشتم تصمیم بسیارخوبی گرفتم. موردی که با آن توانستم خیلی خوب زمان های زبان آلمانی را یاد بگیرم حفظ کردن یک جمله به زبان آلمانی بود که هر دفعه با ضمایر و زمانهای فعلی متفاوتی آنها را جایگزین می کردم و می توانستم زمان ها، جنسیت و مفرد و جمع بودن جمله و تغییرات آنرا یاد بگیرم. مطمئنا به خاطر سپردن این جمله و جایگزین کردن ضمایر و کلمات آن خیلی ساده تر از تلاش برای به خاطر سپردن یک جدول بزرگ جنسیت کلمات و مفرد و مذکر بودن آنها خواهد بود.
با پایان یافتن این آزمایش فریاد می زنم و می گویم که به هدفم رسیدم. من 1000 کلمه متداول را یاد گرفتم و از طریق سایت من و زبان توانستم به راحتی مکالمات زبان آلمانی را دنبال کنم و خیلی سریع به هدفم که همان یادگیری زبان آلمانی بود دست پیدا کنم.