یادگیری زبان و روش های موثر یادگیری
یادگیری زبان و روش های موثر یادگیری | وقتی در اوایل سال 2010 وارد بوئنوس آیرس شدم، به سختی توانستم غذا را در رستوران محلی سفارش دهم. دو سال بعد، با آرامش تمام دستور زبان روسی را به یکی از دوستان گواتمالایی به زبان اسپانیایی بومی توضیح دادم.
در حال حاضر، به سه زبان روسی، زبان اسپانیایی و پرتغالی و برزیلی، تسلط کامل دارم. نمی خواهم که اغراق کنم اما خیلی زود زبان های جدید را یاد می گیرم.
راستش، من “روش های” های فرضی برای یادگیری زبان را دیده ام، و هیچ کدام از آنها برای من کار نکردند. ساعت ها مطالعه می کردم و مکالمه های زیادی می کردم اما خیلی فایده ای نداشت. حال قصد دارم روش ها و نکاتی را که خیلی برای من سودمند بود و خوب کار کرد را با شما در میان بگذارم .
در اینجا نکاتی درباره یادگیری زبان که در چند سال گذشته جمع آوری شده است را بازگو می کنم.
مکالمه، مکالمه، مکالمه. اگر قصد یادگیری یک زبان جدید را دارید ، حتما ساعتها با افرادی که در زبان مورد نظرتان در سطح بالاتری هستند، مکالمه کنید.
یک ساعت مکالمه (با ارایه ی تصحیحات و لغات جدید در مکالمه) به اندازه پنج ساعت آموزش در یک کلاس و 10 ساعت مطالعه ی خودتان موثر است.
چند دلیل برای این مسئله وجود دارد. اولین مورد اینکه مهم نیست که کتابی را که به منظور یادگیری زبان انگلیسی آنرا مطالعه می کنید چقدر مهم است، بلکه در هر حال شما می خواهید که از این کتاب نکاتی را یاد بگیرید که بتوانید با استفاده از آنها بتوانید با دیگران ارتباط برقرار کرده و کلام آنها را به خوبی متوجه شوید و بتوانید به شکل زنده با آنها ارتباط برقرار کنید.
دومین مورد این است که زبان چیزی است که باید پردازش شود، نه اینکه فقط کلمات آن حفظ شود. من متخصص یادگیری زبان نیستم، اما به تجربه 100 بار در یافته ام که به خاطر سپردن کلمات موجود در کتابها، چیزی نیست که در مکالمات روزمره شما را وادار به استفاده از این کلمات سه یا چهار بار در روز کند. اعتقاد من بر این است که ذهن انسانها برای یادگیری اولویت بیشتری به خاطرات و تجربیات روزانه که احساساتش با آنها در گیر شده می دهد تا مواردی که راحت و بدون هیچ حسی از آنها می گذرد. برای مثال اگر من فعل ” شکایت کردن ” را یاد بگیرم و در مورد این کلمه با دوستم صحبت کنم و یا مواردی و اتفاقاتی را که با این کلمه مرتبط می باشد برای او بازگو کنم، به مراتب بسیار بهتر از استفاده از فلش کارت های یادگیری حتی به تعداد بیست بار می باشد. در واقع یادگیری کلمات با استفاده از فلش کارت چون هیچ احساسی را در من برنیانگیخته است و هیچ تجربه ای با استفاده از آن ندارم ، بنابراین بسیار فرار بوده و به آسانی از ذهنم می رود .در واقع فعل “شکایت کردن” را همیشه می خواهم با آن تعامل و گفتگوی ویژه ای که با دوستم داشتم ،مرتبط کنم.
طولانی بودن مدت مطالعه در روز یکی دیگر از مواردی است که به تجربه دریافته ام برای یاد گیری زبان بسیار موثر عمل می کند .
منظور من این است که مطالعه یک زبان به مدت چهار ساعت در روز به مدت دو هفته ، بیشتر از مطالعه یک ساعت در روز به مدت دو ماه برای شما سودمندتر خواهد بود. این یکی از دلایلی است دانش آموزان هرگز زبان جدیدی را در مدرسه یاد نمی گیرند و هیچ کلمه ای را به یاد نمی آورند چرا که آنها فقط 3-4 ساعت در هفته کلاس زبان دوم دارند و اغلب کلاس ها بینشان وقفه است .
زبان نیاز به تکرار زیاد ، تجربیات فراوان و تعهد و صرف زمان مداوم دارد. بهتر است یک زمان ممتد از زندگی تان را به یادگیری زبان دوم اختصاص دهید، حتی اگر فقط 1-2 روز در هفته باشد 100٪ به دنبال یادگیری آن بروید و هرگز آن را نیمه کاره برای چند سال رها نکنید .
شرکت در کلاس های حضوری و یک جلسه در هفته، استفاده ناکارآمد از وقت و پول هستند. برقراری ارتباط با یک شخص زنده با زبان دوم و یا مرور برنامه صوتی روی رایانه خود بسیار کار آمدتر و موثرتر می باشد.
پس حتما برای یادگیری زبان استفاده از فایل های صوتی و مکالمه با افراد را در برنامه ی آموزشی خود بگنجانید .
با ذکر موارد بالا حتما متوجه خواهید شد که شرکت در کلاس های گروهی برای یادگیری زبان دوم بازدهی واقعاً ضعیفی دارد. در این نوع یادگیری دو مشکل وجود دارد. اولین مورد این است که کلاس با سرعت کمتری نسبت به دانش آموز خود حرکت می کند. دوم این که یادگیری زبان یک فرآیند نسبتاً شخصی است – همه به طور طبیعی برخی از کلمات یا موضوعات را ساده تر از دیگران و گاها سریعتر از آنان می آموزند، بنابراین یک کلاس نمی تواند نیازهای شخصی هر دانش آموز را نیز به صورت مرتب و ممتد مرتفع کند.
به عنوان مثال، وقتی کلاسهای روسی را فرا گرفتم، فهمیدم که ترکیبات فعل ساده است زیرا من قبلاً اسپانیایی را یاد گرفته بودم. اما یک همکلاسی انگلیسی کاملاً با آنها درگیر بود. در نتیجه، بسیاری از وقت کلاسم صرف انتظار برای دوستم می شد تا او هم همگام با ما پیش رود.
همچنین یک همکلاسی آلمانی داشتم که قبلاً کمی آلمانی یاد گرفته بود ، اما من هیچ ذهنیتی از زبان آلمانی نداشتم و مطمئنم که وی نیز زمان زیادی را برای یادگیری من به هدر داده است .
هرچه کلاس بزرگتر باشد، کارایی کمتری خواهد داشت. این مسئله را کسی که تجربه ی یادگیری زبان دوم در مدرسه را داشته است می تواند برایتان باز گو کند که در واقع هیچ یاد نگرفته است .
یکی دیگر از مواردی که برای یادگیری زبان دوم، خیلی مهم است، استفاده از 100 کلمه ی متداول آن زبان برای شروع میباشد. کاربرد تمامی کلمات یکسان نیست بعضی از آنها استفاده ی بیشتری نسبت به دیگر کلمات دارند .
به عنوان مثال، هنگامی که من در بوئنوس آیرس زندگی می کردم، با مردی آشنا شدم که ماه ها به کلاس زبان روسی می رفت اما حتی نمی توانست ابتدایی ترین جملات را بیان کند .
به نظر می رسد، بیشتر واژگانی که او یاد گرفته بود، وسایل آشپزخانه، اعضای خانواده، پوشاک و اتاق های یک خانه بود. اما اگر او می خواست از کسی بپرسد که در کدام محله از شهر زندگی می کند، هیچ تصوری برای گفتن این جملات نداشت .
همواره با 100 کلمه معمولی و رایج شروع کنید و بارها و بارها با آنها جمله بسازید .
فقط به اندازه کافی گرامر را بیاموزید تا بتوانید این کار را انجام دهید و آنقدر این کار را انجام دهید تا زمانی که کاربرد این کلمات برایتان آسان شود .
حال که تعدادی از نکات مهم را برای یادگیری زبان دوم آموخته اید، باید بگوییم که سایت من و زبان یکی از معدود سایت هایی است که کلیه ی نکات گفته شده در این مقاله را رعایت نموده و به شما اجازه می دهد که هر روز بیشتر و بیشتر یادگیری زبان آنلاین را تجربه کنید. آموزش زبان در این سایت به خوبی و واضح ارایه شده است و در واقع این سایت آموزش زبان را با جدیدترین متد آغاز نموده است.